اشعار زمزمه مناجاتی با خدا
من غرق جرم و عصیانم تو قدیمَ الاحسانی
ای خالق بنده نواز درد مرا درمانی
آمدم با ، روسیاهی ، یا الهی یا الهی
یا الهی یا الهی
******
تا اوج فلک رسیده آه دل پر دردم
جز نا فرمانی یا الله کار دیگر نکردم
عمرم سر شد ، در تباهی ، یا الهی یا الهی
یا الهی یا الهی
******
پشت پا بر پیمان خوش عهدی زدم واویلا
تیری به قلب حضرت مهدی زدم واویلا
با هر جرم و ، هر گناهی ، یا الهی یا الهی
یا الهی یا الهی
******
ای در بی قراری های دل یاد تو قرارم
جز در کاشانه ی تو جای دیگر ندارم
بی پناهان ، را پناهی ، یا الهی یا الهی
یا الهی یا الهی
*****
تو اَحکم الحاکمینی تو غفّارُ الذّنوبی
تو اسمَع و السّامعینی تو ستّارُ العُیوبی
من هستم و ، این گمراهی ، یا الهی یا الهی
یا الهی یا الهی
******
اِغفِر ذُنوبی یا الله قَسَمَت دهم تو را
به حقّ آن آقایی که عاشورا تک و تنها
رو برو شد ، با سپاهی ، یا الهی یا الهی
یا الهی یا الهی
نظرات شما عزیزان:
موضوعات مرتبط: زمزمه های مناجات با خدازمزمه های مناجاتی
برچسبها: اشعار زمزمه مناجاتی با خدا